گویند که عشق خانمان می سوزد / نه خانه فقط که قلب و جان می سوزد / من دیده ام این را که کنون می گویم / با خانه و دل ، روح و روان می سوزد .
در تنهایی خیالم تو را مهمان رویاهایم کردم و به آرامی میگویم دلتنگتم .
بیا جایمان را عوض کنیم ، دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد .
هر دو دستم به دعا بردارم ، تا هر آنجا که خوشی هست تو آنجا باشی .
گنج عشق از خاک دل حاصل شود / خاک اگر عاشق بگردد دل شود .
عشق مثل خورشید میمونه ، هنوز از طلوعش لذت نبردی از غروبش دلگیر میشی .
هر شب از پشت صفحه ی کوچک موبایلم در آغوش میگیرمت و نمیدانی چه آرامشیست همین آغوش خیالی .
نگران نباش ، نمی شود دوستت نداشت ، لجم هم بگیرد از دستت ، دفترچه خاطراتم پر از فحش های عاشقانه می شود .
دیگر از وفا می ترسم ! از آن روز که سگ گله را با گرگ دیدم .